آشنایی با رود پیترز هنرمند پیشگام در هنر مفهومی زیورآلات مفهومی

زمان مطالعه: 7 دقیقه

 

آشنایی با رودی پیترز هنرمند پیشگام در هنر زیورآلات مفهومی

 

بیوگرافی

رود پیترز، هنرمند پیشگام زیورآلات مفهومی هلندی است که در سال 1970 میلادی، تعاریف سنتی تزئینات را با فشار دادن مرزهای بافت، قابلیت پوشیدن، مواد و ارائه به چالش کشید. پیترز که یکی از رهبران زیورآلات مفهومی هنری در هلند است، او به‌عنوان هنرمند و به‌عنوان استاد در برخی از معتبرترین دانشگاه‌های اروپا، آکادمی Gerrit Rietveld در آمستردام و دانشگاه هنر و صنایع دستی Konstfack در استکهلم، تأثیر زیادی بر توسعه جواهرات معاصر داشته است.

فلسفه کار

رود پیترز مستقر در آمستردام زیورآلات مفهومی معاصر را با تکنیک‌های سنتی می‌سازد. او خود را سازنده می‌نامد، اما توضیح می‌دهد: «می‌دانم که یک هنرمند هستم، زیرا عمق و معنای زیادی در کار من وجود دارد. این فقط یک قطعه خوب در سطح نیست. او می‌گوید که به تزئین بدن علاقه‌مند نیست، بلکه به شیوه‌ای که افکارش درباره نحوه درک او از جهان و فلسفه‌اش درباره زندگی در قطعاتی که می‌سازد منعکس می‌شود. این چیزی است که من در مورد جواهرات دوست دارم، زیرا من هنری نمی سازم که به دیوار آویزان شود. مردم باید با پوشیدن آثار من در خیابان راه بروند و از این نظر خود مردم تبدیل به ویترین پیاده روی می شوند.» آثار رودت در گالری‌های آمستردام، کارلسروهه، نیویورک و آنتورپ به فروش می‌رسد.

سبک کار

رود پیترز یک پیشگام سرکش در زیورآلات مفهومی است قابلیت پوشیدن، مواد و ارائه به چالش می کشد. به مناسبت برون گذشته نگر، او مروری کامل بر آثار خود ارائه می دهد. تمام مجموعه‌های آثار او به‌طور جامع در متون و عکس‌های اشیا و پرتره‌ها و همچنین بسیاری از نماهای منتشر نشده قبلی از اینستالیشن‌ها و نمایشگاه‌ها ارائه شده‌اند. عکس‌ها با کلیپ‌های ویدئویی تکمیل می‌شوند.

رود پیترز: “جواهرات آزمایشگاه من است” به این معنی است که من می توانم تا آنجا که ممکن است در مقیاس کوچکتر آزمایش کنم. وقتی یک مجسمه بزرگ می سازم، خودم قادر به انجام همه کارها نیستم. با زیورآلات مفهومی می توانم هر کاری را با دستانم انجام دهم. از اولین قدم تا آخر تصمیم خودم است. که آزادی و انرژی زیادی را ارائه می دهد.

نمونه آثار

بارا تولد کیهانی

رود پیترز با سری جدید خود BARA مجموعه ای از اجسام گرافیتی را ایجاد کرده است که همگی حول محور تاریکی در حال ظهور هستند. کل سری در دو لایه مدل سازی شده است. یک شی بزرگتر، عمدتا گرد، به ندرت به شکل زاویه ای، که توسط نوعی قاب دیواری محصور شده است. در اغلب موارد جسم داخلی و قاب آن از یک ارتفاع برخوردارند، فقط گاهی اوقات اولی کمی گسترش می یابد. با این حال، در هر صورت، ما بخش زیادی از جسم درونی را نمی بینیم، بلکه فقط لایه سطحی بالایی آن را می بینیم که در مقابل قاب های صیقلی و با دقت ساخته شده، ساختاری کاملاً خشن دارد.

در مورد مجموعه bara

خود شی در پشت ساختار دیواری پنهان می ماند، به جز قسمت بالایی آن نه برای تماشاگر و نه برای جهان قابل مشاهده است. در عوض، به نظر می رسد که در سایه کامل فرو رفته است. بدین ترتیب، زیبایی شناسی سیاهی گرافیت حتی با تاریکی کامل که توسط حفره خالی سایه دار بین دیوار و جسم آشکار می شود، افزایش می یابد که امکان دید واضح بر روی ساختار باقی مانده و محصور شده را نمی دهد. این خلأ است که در مرکز سریال BARA رودت قرار دارد و آدمی را به یاد تخیلات اسطوره‌ای از نوایی کیهانی می‌اندازد. به نظر می رسد که شیء به طور معجزه آسایی پنهان شده دارای قدرتی است که فراتر از خود شیء است. اما این قدرت مقدس، آشکار و پنهان است که در حال ساختن معنا و ارزش آن است.

مقدس بودن شی

رودت با اشیاء جدید خود فرم هایی را شکل داده است که از بازسازی ایده های میرچا الیاده برای منشأ کیهانی پیروی می کنند. از این رو، این کوچک، منزوی، و اشیاء سایه دار در آستانه بین توخالی و مقدس بودن ظاهراً تعالی مادی و غیرقانونی را وارد دنیای زیبایی شناسی و اشیاء هنری می کنند. شکل آشکار انزوای سایه‌ای آنها به بی‌نهایتی اشاره می‌کند که، می‌دانیم، بخشی از این اجرام به‌شدت محدود نیست، اما با این وجود، به نظر می‌رسد که به‌عنوان سیاه‌چاله‌ای از طالع کیهانی آشکار می‌شود که از ماده‌ای ساخته شده است که نه تنها برای آن ضروری است. جهان زنده، بلکه خاستگاه زیبایی است.

مجموعه سفیروث

طلسم مجدد هنر زیورآلات مفهومی

معلوم می شود که رود پیترز در مورد مسیر صحیح به سوی نور موعظه نمی کند. ارجاعات به جادو و عرفانی که در آثار او یافت می شود را نباید حقیقت خواند، بلکه بیشتر نتیجه جستجوی غیر جزمی برای زبان تصویری است که بتواند تجربیات پیچیده زندگی را بیان کند.

 

 

در مورد مجموعه sefiroth

همانطور که عنوان Sefiroth نشان می دهد، کابالا مهمترین مرجع فلسفی برای زیورآلات مفهومی اخیر او است. کلمه کابالا از کلمه عبری «کیبل» به معنای دریافت کردن گرفته شده است و سنتی است که ریشه در عرفان یهودی دارد. کابالا تأثیر زیادی در زندگی فکری اروپا داشته است و یکی از مهمترین نمادهای آن درخت زندگی است. در برخی روایات، درخت از ده و در برخی دیگر از یازده سفیروت یا کره تشکیل شده است. آنها در یک الگوی هندسی ثابت سازماندهی شده اند، که در آن 22 جاده یا مسیر سفیروث های مختلف را به هم متصل می کنند. به طور کلی، هر سفیرا نمایانگر یک ویژگی یا صفت خدا و یک انرژی جهانی و کیهانی است که می‌توان با مدیتیشن با آن تماس گرفت و از آن قدرت دریافت کرد.

دلالت های معنا

در سری جواهرات رود پیترز Sefiroth، الگوی شماتیکی که درخت زندگی را بیان می کند به عنوان یک ساختار اساسی استفاده می شود و بروس های مجزا در این سری عناوینی داده شده اند که از نام های مختلف Sefiroth گرفته شده است. این امر طبیعی است که هر سنجاق سینه را با توجه به ویژگی و انرژی که هر کره نشان می دهد، بخوانیم. با این حال، با بررسی سنجاق‌ها، به سرعت مشخص می‌شود که ما نمی‌توانیم از کابالا مانند یک دایره‌المعارف برای رمزگشایی معانی اختصاص داده شده به این اشیاء جواهرات استفاده کنیم، اما آنها می‌توانند به عنوان سرنخ‌هایی در تلاش‌های ما در تفسیر عمل کنند. در سیستم رود پیترز، اولین سفیروث، کتر، که نمایانگر بالاترین صفحه، تاج در کابالا، مظهر انرژی ساطع شده از خداوند به عنوان نوری خالص و شفاف است، شکلی داده شده است که یادآور مغز است. .

در مورد اثر

بنابراین سر انسان یا آگاهی انسان نقطه عزیمت در روایت اوست. این ماده شیشه ای نازک و شفاف است، اما به ساختار کابالایی ساخته شده از فلز تیره که طلایی است متصل شده است. ارزشمندی آن استتار شده است، اما به عنوان یک هسته وجود دارد. در این زمینه، استفاده از شیشه شفاف ممکن است باعث تأمل در ارتباط مفاهیمی مانند خلوص و وضوح شود، اما همچنین می‌تواند به عنوان تمثیلی از تمایل به آشکار کردن خود عمل کند. و به عنوان نمادی از خود، شیشه شکننده از آسیب پذیری صحبت می کند. وی اثر را با سه مثال توضیح میدهد

مثال اول

 استفاده از شیشه شفاف ممکن است باعث تأمل در ارتباط مفاهیمی مانند خلوص و وضوح شود، اما همچنین می تواند به عنوان تمثیلی از تمایل به آشکار کردن خود عمل کند. و به عنوان نمادی از خود، شیشه شکننده از آسیب پذیری صحبت می کند. استفاده از شیشه شفاف ممکن است باعث تأمل در ارتباط مفاهیمی مانند خلوص و وضوح شود، اما همچنین می تواند به عنوان تمثیلی از تمایل به آشکار کردن خود عمل کند. و به عنوان نمادی از خود، شیشه شکننده از آسیب پذیری صحبت می کند.

 مثال دوم

  اشاره به کابالا خالی از طنز و کنایه نیست. از نظر فرم، قطعه ای با عنوان چوچماه یادآور ستون فقرات است که در هر طرف یک ریه قرار داده شده است. ستون فقرات سیاه است در حالی که اشکال ریه مانند دوده است، که باعث ایجاد ارتباط با ریه های افراد سیگاری و تمام بیماری ها و مرگ هایی می شود که سیگار کشیدن می تواند منجر شود. عنوان آن نشان می دهد، زیرا Sefiroth 2، Chochmah، صفحه ای است که خرد در عالی ترین و خالص ترین شکل آن بیان می شود. در اینجا، عنوان کارکردی کنایه آمیز دارد.

مثال سوم

سفیروث سوم، بینه، حوزه فهم است. یکی شدن جنبه های زن و مرد در اینجا بسیار مهم است. شاید به همین دلیل است که ماده غالب در سنجاق سینه همنام رود پیترز نخ است، ماده ای که در مفاهیم زنانه فراوان است؟ نخ ها در یک بسته رنگارنگ با انتهای شل بسیاری جمع شده اند – استعاره ای بیانگر در خود. نظم و هرج و مرج علیه یکدیگر مبارزه می کنند، و این مبارزه یک موضوع اصلی در کل سریال Sefiroth است.

مفهوم سه مثال

این سه مثال می تواند نشان دهد که من چگونه این قطعات جواهرات را می بینم. با کابالا در دست، من با آنها گفت‌وگو کرده‌ام، اما آنچه که آنها بیش از هر چیز آشکار می‌کنند، مسیرهایی است که ما را به هنرمندی که آنها را خلق کرده، و به افکار، احساسات و تجربیاتی که می‌خواهد با ما در میان بگذارد هدایت می‌کند.    هارولد بلوم، استاد مشهور ادبیات آمریکا، شعر را بر اساس اصول موجود در کابالا تفسیر می‌کند و ادعا می‌کند که آنچه می‌توانیم از کابالا بیاموزیم این است که همه معناها به سمت سرگردانی می‌روند

از متنی به متن دیگر یا درون متنی، از استعاره ای به استعاره دیگر پرسه می زند، و در این فرآیند اغلب نادرست خوانی خلاقانه ای رخ می دهد که اساس معنای جدید را تشکیل می دهد. در این پرتو است که باید شاهد استفاده رود پیترز از کابالا باشیم. این یک سیستم بسته از معانی ثابت را نشان نمی دهد. در عوض، او از شمایل نگاری و زبان نمادین کابالا به طور خلاقانه ای برای گرفتن «معنای سرگردان» استفاده می کند.

حقیقت چیست

حقیقت چیست. ما در جهانی زندگی می کنیم که به طور فزاینده ای از حقیقت خودداری می کند و دروغ به یک امر عادی تبدیل شده است. به عنوان یک هنرمند می خواهم بیننده را از آنچه می بیند آگاه کنم. آیا حقیقت باطن شیء است، آیا طلای باطن از طلای ظاهر ارزشمندتر است؟ شکل CODEX سوالاتی در مورد دانش و حقیقت ایجاد می کند، اما “CODEX” توسط طلا پنهان شده است. لوسبرت از قول لوسبرت می گوید: «هر چیزی که ارزش دارد بی دفاع است.

Author picture

برای ویرایش متن روی دکمه کلیک کنید

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *